شخصیت چیست و چرا شناخت آن مهم است؟

«راهنمای جامع برای مخاطب عمومی



مقدمه :

آیا تا به حال از خودتان پرسیده‌اید که چرا بعضی از آدم‌ها همیشه محتاط‌اند و بعضی دیگر بی‌پروا؟ چرا برخی زود خشمگین می‌شوند و برخی همیشه آرام‌اند؟ چرا بعضی‌ها با کوچک‌ترین انتقاد به‌هم می‌ریزند و بعضی دیگر مقاوم و انعطاف‌پذیرند؟

پاسخ همه‌ی این سوال‌ها، در یک واژه نهفته است: شخصیت.

این مقاله برای شماست اگر:

می‌خواهید خودتان را بهتر بشناسید،

دوست دارید بفهمید شخصیت از کجا می‌آید و چرا تغییرش سخت است،

به دنبال درک علمی ولی ساده از مغز، روان و رفتار انسان هستید.

این نوشته اولین مقاله از یک مجموعه‌ی سه‌گانه است که به‌ترتیب به سه موضوع اصلی می‌پردازد:

1.     آشنایی با مفهوم شخصیت (همین مقاله)

2.     شناخت اختلالات شخصیت

3.     روش‌های درمان و بهبود شخصیت‌های آسیب‌دیده یا ناسازگار

شخصیت چیست؟ تعریف علمی و قابل‌فهم

شخصیت در روانشناسی به الگوی پایدار تفکر، احساس و رفتار یک فرد در طول زمان و موقعیت‌های مختلف گفته می‌شود. این الگوها تعیین می‌کنند:

·        چطور تصمیم ‌بگیریم

·        چگونه احساساتمان را تجربه و ابراز می‌کنیم

·        در برابر استرس یا ناکامی چطور واکنش نشان می‌دهیم

·        و روابط اجتماعی‌مان را چگونه مدیریت می‌کنیم

استعاره: شخصیت را می‌توان به «سیستم عامل ذهن» تشبیه کرد. همان‌طور که یک موبایل با سیستم عامل خاصش iOS یا Android برنامه‌ها را اجرا می‌کند، مغز ما هم بر اساس شخصیت‌مان دنیا را پردازش می‌کند. شخصیت تعیین می‌کند کدام اتفاق‌ها را تهدید ببینیم، کجا واکنش نشان دهیم و چه چیزی را نادیده بگیریم.

شخصیت چگونه شکل می‌گیرد؟ (طبیعت + تربیت)

شخصیت حاصل تعامل پیچیده‌ای است میان ژنتیک، ساختارهای مغزی و تجربه‌های زندگی. هیچ‌کدام به‌تنهایی تعیین‌کننده نیستند؛ بلکه مثل سه پایه‌ی یک میز، در کنار هم عمل می‌کنند.

1.     عوامل زیستی و نوروفیزیولوژیک (Nature)

عوامل ژنتیکی: مطالعات دوقلوها نشان داده‌اند که حدود ۴۰ تا ۶۰ درصد از تفاوت‌های شخصیتی، ارثی هستند.

·        ساختار مغز و نوروترنسمیترها (پیام‌رسان‌های شیمیایی مغز هستند. مثل پیک‌هایی که بین سلول‌های عصبی حرکت می‌کنند و آن‌ها کمک می کنند با هم حرف بزنند و ارتباط برقرار کنند. مثلا وقتی خوشحال می‌شویم نوروترنسمیترهایی مانند دوپامین و سروتونین فعال می‌شوند و احساس خوب منتقل می‌کنند):

Ø     فعالیت زیاد آمیگدالا (مرکز پردازش احساسات حیاتی مثل ترس) افزایش اضطراب یا واکنش‌پذیری هیجانی

Ø     دوپامین بالا افزایش تمایل به تجربه‌جویی و پاداش‌محوری

Ø     سروتونین پایین افزایش تحریک‌پذیری یا خلق ناپایدار

·        سیستم عصبی خودمختار: مثلاً افرادی با سیستم سمپاتیک (سیستمی که هنگام احساس تهدید مغز روشن می‌شود) فعال‌تر، زودتر واکنش نشان می‌دهند، مثل کسانی که زود می‌ترسند یا سریع عصبانی می‌شوند.

2.     تجربه‌های محیطی و سبک‌های تربیتی (Nurture)

سبک دلبستگی اولیه (مثل دلبستگی ایمن یا ناایمن) - یعنی الگوی رابطه‌ی ما با دیگران بر اساس تجربه‌های اولیه‌ی عاطفی

تجربه‌های کودکی: طرد شدن، خشونت، والدین کنترل‌گر یا بی‌اعتنا

الگوهای فرهنگی و اجتماعی: فرد در جامعه‌ای رشد کرده که رقابت‌محور است یا همدل‌محور؟

استعاره دوم: تصور کنید شخصیت مثل خمیر بازی است. ژنتیک، رنگ و جنس اولیه‌اش را مشخص می‌کند، ولی این انگشت‌های تجربه و زندگی‌اند که آن را شکل می‌دهند.

گاهی این خمیر نرم و منعطف باقی می‌ماند، گاهی سفت می‌شود و تغییرش سخت می‌شود، و گاهی ترک می‌خورد.

ویژگی‌های شخصیت سالم چیست؟

شخصیت سالم الزاماً به معنی «بی‌عیب بودن» نیست. بلکه یعنی فرد:

·        خودش را می‌شناسد (خودآگاهی)

·        می‌تواند احساساتش را شناسایی و تنظیم کند

·        در روابط اجتماعی ظرفیت نزدیکی، مرزگذاری و همدلی دارد

·        مسئولیت تصمیماتش را می‌پذیرد

·        در برابر فشارهای زندگی، انعطاف‌پذیر و سازگار است

مثال: کسی که شخصیتی سالم دارد، اگر در یک بحث اختلاف‌نظر پیش بیاید، ممکن است ناراحت شود ولی بدون حمله، قهر یا تحقیر طرف مقابل، احساسش را بیان می‌کند و راه حل می‌یابد.

چرا شناخت شخصیت مهم است؟

شناخت شخصیت فقط برای روانشناس‌ها نیست؛ برای همه‌ی ما ضروری است، چون:

1.     درک خود

اگر شخصیت‌تان را بشناسید، بهتر می‌دانید چرا در روابط تکراری گیر می‌کنید، چرا بعضی موقعیت‌ها شما را از پا درمی‌آورند، و چه الگوهایی را ناخودآگاه تکرار می‌کنید.

2.     بهبود روابط بین‌فردی

مثلاً کسی که سبک شخصیتش “وابسته” است، ممکن است همیشه احساس کند بدون تایید دیگران بی‌ارزش است و دائماً خود را فدای رابطه کند. آگاهی از این ویژگی می‌تواند به او کمک کند تا رابطه‌های سالم‌تری بسازد.

3.     کمک به رشد شغلی و تصمیم‌گیری

مثلاً افراد «تجربه‌جو» بیشتر از روتین خسته می‌شوند و در محیط‌های خلاقانه شکوفا می‌شوند؛ در حالی که افراد «وظیفه‌شناس» در نقش‌های ساختارمند موفق‌تر عمل می‌کنند.

آیا شخصیت قابل تغییر است؟

برخلاف تصور عموم، شخصیت کاملاً ثابت نیست، اما تغییر آن آسان یا سریع نیست.

شرایطی که می‌توانند باعث تغییر شخصیت شوند:

·        روان‌درمانی عمیق، به‌ویژه رویکردهایی مانند طرحواره‌درمانی، CBT (درمان شناختی رفتاری)، ACT (درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش) و روان‌درمانی روان‌پویشی.

·        رابطه‌ی درمانی امن و بازوالدینی هیجانی

·        تجربه‌های شدید زندگی: بحران‌ها، موفقیت‌ها، شکست‌های عاطفی یا معنوی

·        تمرین ذهن‌آگاهی و خودمشاهده‌گری

استعاره سوم: شخصیت مثل خاک است. می‌شود با مراقبت و رسیدگی، قسمت‌های خشک آن را حاصل‌خیز کرد. تغییر سخت است، ولی ناممکن نیست.

جمع‌بندی:

شخصیت نقشه‌ی روان ماست. اگر آن را نشناسیم، ممکن است در مسیر زندگی گم شویم، در روابط‌مان آسیب ببینیم یا به الگوهای ناسازگار تکراری دچار شویم.

شناخت شخصیت، اولین گام برای خودآگاهی، تغییر، رشد و درمان است.

در مقاله بعدی، درباره‌ی وقتی صحبت می‌کنیم که این نقشه دچار اختلال می‌شود:

الگوهایی که به‌جای کمک، به ما آسیب می‌زنند؛ یعنی آنچه ما «اختلالات شخصیت» می‌نامیم.

مقاله بعدی:

وقتی شخصیت سخت می‌شود: آشنایی با اختلالات شخصیت

در این مقاله با ۱۰ نوع اختلال شخصیت از دیدگاه DSM-5 (راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانشناختی) آشنا می‌شویم، ویژگی‌های هرکدام را با مثال بررسی می‌کنیم، و از نگاه‌هایی مانند نظریه میلون و طرحواره‌درمانی به آن‌ها نگاه می‌کنیم.

منابع علمی استفاده‌شده در مقاله:

§  American Psychiatric Association (2013). DSM-5: Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders.

§  Millon, T. (2011). Disorders of Personality: Introducing a DSM/ICD Spectrum from Normal to Abnormal.

§  Siegel, D. J. (2012). The Developing Mind: How Relationships and the Brain Interact to Shape Who We Are.

§  Clark, L. A., & Watson, D. (2008). Temperament: An organizing paradigm for trait psychology.

§  John, O. P., Robins, R. W., & Pervin, L. A. (2008). Handbook of Personality: Theory and Research.

§  Young, J. E., Klosko, J. S., & Weishaar, M. E. (2003). Schema Therapy: A Practitioner’s Guide.